راه و رسم انتخاب نوشت افزار مناسب بررسی نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری زنان در گروه‌های سنی مختلف در بهار ۱۴۰۳ | پویایی زنان جوان در بازار کار در موضوع جوانی جمعیت، محور، خانواده و کرامت مادری است پاسخ به پرسش‌های حقوقی بانوان | آیا می‌توان محل تولد پدر یا مادر را تغییر داد؟ نه شرقی، نه غربی در حوزه زنان | گفتمان الگوی سوم زن مسلمان نیاز به ترویج دارد آخرین مهلت ارسال آثار به جشنواره بانوان «حریم رسالت» اعلام شد ۵  کتاب کاربردی برای تقویت مهارت گفتگو در کودکان | گفتن آموختن گذری بر تاریخ ایجاد نخستین کودکستان‌ها در جهان، ایران و مشهد | روایتی به‌قشنگی و دل‌نشینی بچه‌ها دماغ من زشت است | گفتاری درباره تاثیر رسانه بر کاهش اعتمادبه‌نفس دختران بی‌دردسرترین طلا برای شهربانوی ووشو نگاهی به فعالیت بانوان ورزشکار مشهدی | از نایب‌قهرمانی پینگ‌پنگ‌باز مشهدی تا قهرمانی تلنت مشهد در لیگ آزاد تهران ویدئو | مادرانه | روایتی از دلتنگی مادران شهدای مفقود الاثر طرح «پیوند ماندگار»؛ طرحی برای تحکیم بنیان خانواده در مشهد کنترل فشار خون با اصلاح سبک زندگی مناسبت‌های زندگی بهانه‌ای برای باهم بودن خانواده اختتامیه متفاوت رویداد رسانه‌ای "مادران مقاومت" در مشهد برگزار شد تحول نگاه جهانی با رویداد رسانه‌ای "مادران مقاومت" زن سخنور مشهدی در اردوگاه مغولان حضور سه دختر وزنه‌بردار خراسانی در قهرمانی جوانان جهان ۲۰۲۴ همسر رهبر معظم انقلاب: سال‌هاست که ما اشیای تجملاتی را به خانه‌مان راه نداده‌ایم | فرش و پرده‌های قیمتی و مبلمان نداریم ایجاد گفتمان الگوی سوم زن مسلمان در رویداد رسانه‌ای «مادران مقاومت»
سرخط خبرها
فرصت‌های مترویی

فرصت‌های مترویی

  • کد خبر: ۲۳۶۵۳۴
  • ۱۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۷
دخترک با عینکی با فرم دایره‌ای، شبیه هری پاتر شده بود. غرق در کتاب بود. با شنیدن نام ایستگاه از جایش پرید.

روبه‌رویش دو دختر پچ‌پچ‌کنان زیرچشمی براندازش می‌کردند. یکی با لحن لاتی خاصی به دیگری گفت: یاد بگیر! نصف توئه! حالا تو مدام تو پارک و کافه پلاس باش! فرهنگشو نداری. باور کن از همین کتاب خوندن تو مترو می‌ره دانشمند ناسا می‌شه!

دخترکِ شبیه هری پاتر کوله مدرسه‌اش را به دوش انداخت، «بار هستی» میلان کوندرا را در آغوش گرفت و از مترو پیاده شد. او برایم خاطره دوستی را که سال‌ها قبل می‌شناختم را تداعی کرد.

وقتی معصومه سی‌ساله بود، همسرش در تصادف جان باخت. قطار زندگی‌اش افتاد. از آن پس روی ریلِ تلاش برای استقلال مالی افتاد و با داشتن سه فرزند، تصمیم به ادامه تحصیل در دانشگاه گرفت. هم‌زمان شاغل بود و تنها وقت برای مرور کتاب‌هایش مترو بود.

معصومه تعریف می‌کرد روزمره‌اش سه قسمت دارد: شب رسیدگی به بچه‌ها و خانه‌داری، صبح محل کار و ظهر که ساعت کاری تمام می‌شد پیش به سوی دانشگاه.

بعد از چند سال که دیدمش موهایش سفید شده بود، اما در کار و تحصیل پیشرفت عجیبی کرده بود و همان روز گفت، تمام امتحانات دانشگاه را تا مقطع کارشناسی در مترو خوانده و قبول شده!

معصومه معتقد بود فرصت‌های مطالعه مترویی برای زندگی‌های شلوغ امروزی شبیه فست‌فود هستند. شاید آن‌طور که باید و شاید نباشند، اما از گرسنگی فکری قدری نجاتمان می‌دهند.

پرسیدم: معصومه جان، الان چه کتابی می‌خوانی؟ لبخندی زد و گفت: «تغییر مسیر». این کتاب نوشته یکی از بانوان ارشد فیس‌بوک و بیشتر درباره آینده کاری و شغلی زنان است. درباره زنانی صحبت می‌کند که در بیرون از خانه فردی موفق‌اند و این نقش بیرونی را در کنار نقش زن‌بودنشان مدیریت کرده‌اند.

معصومه ادامه داد: خانم شریل، نویسنده کتاب، مثل من معتقد است زن باید مستقل باشد و بدون هراس، برای آینده‌اش تلاش کند.
حرف‌هایش را قبول دارم. این روز‌ها روزمرگی‌ها وقتمان را می‌بلعد، اما به گمانم با همین فرصت‌های کوتاه مترویی می‌شود سطح آگاهی‌مان را میلی‌متر میلی‌متر بالا ببریم و حتی شبیه رفیق شفیق من، کارشناسی‌مان را با غنیمت شمردن همین لحظه‌لحظه‌های سفر‌های درون‌شهری بگیریم.

شما هم بعد از خواندن این نوشتار به وقت متروسواری دقت کنید. به ویژه در واگن‌های زنانه، امثال معصومه و دخترک شبیه هری پاتر را حتما خواهید دید. کتاب‌خوانی زیباست، اما کتاب خواندن یک بانو یعنی زنی با آگاهی در حال جنگ با تقدیر و ساختن زندگی و ارتقای فرهنگ شهر و کشورش است.

تجربه خوبی است! بیایید به میلیون‌ها زن کتاب‌خوان مترویی بپیوندیم و از خودمان همراه یار مهربان در مترو عکس بگیریم و در اینستاگرام به اشتراک بگذاریم. اصلا بیایید پویش #مطالعه_مترویی راه بیندازیم!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.